گنجور

ناصر بخارایی » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - در تهنیت عید قربان و مدح هوشنگ شاه

 

شکوفه شمع برافروخت در چمن روشن

نهاد لاله چراغی در انجمن روشن

گشای دیدهٔ عبرت که چشم نرگس شد

به وقت صبح به دیدار نسترن روشن

هوای مهر اثر کرد در دل غنچه

[...]

ناصر بخارایی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۱۷

 

ز روی آتشین شمع اگر شد انجمن روشن

شبستان جهان گردید ازان سیمین بدن روشن

شهید عشق مستغنی ز شمع دیگران باشد

که سازد خاک خود را لاله خونین کفن روشن

به خاکش تا به دامان قیامت نور می بارد

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۳۱

 

رواق چرخ شد از شمع کلک من روشن

که دیده است ز یک شمع نه لگن روشن؟

اگر چراغ سهیل از نسیم کشته شود

توان نمودن از سیب آن ذقن روشن

عجب نباشد اگر سرنوشت خوان شده ام

[...]

صائب تبریزی