×
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و ششم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
خادمی را خواند و گفتا تن بزن
زود صوفی را ببر گردن بزن
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۱۱ - الحكایة و التمثیل
چند گوی آخر ای دل تن بزن
نفس را خاموش کن گردن بزن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵۸
ساقیا چون مست گشتی خویش را بر من بزن
ذکر فردا نسیه باشد نسیه را گردن بزن
سال سال ماست و طالع طالع زهرهست و ماه
ای دل این عیش و طرب حدی ندارد تن بزن
تا درون سنگ و آهن تابش و شادی رسید
[...]
ایرج میرزا » مثنویها » زهره و منوچهر » بخش ۳
ورجَه و شادی کن و بشکن بزن
گُل بِکن از شاخه و بر من بزن