سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۴۴ - در کاهلی گوید
گام زن همچو روز روشن باش
نه فسرده چو بام و روزن باش
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۹ - در نصیحت فرزند خود محمد نظامی
چون شیر به خود سپهشکن باش
فرزند خصال خویشتن باش
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱
در عشق تو من توام تو من باش
یک پیرهن است گو دو تن باش
چون یک تن را هزار جان است
گو یک جان را هزار تن باش
نی نی که نه یک تن و نه یک جانْست
[...]
عطار » مختارنامه » باب سی و چهارم: در صفتِ آمدن معشوق » شمارهٔ ۱۳
دوش آمد و گفت: خویش را دشمن باش
در تیرگی اوفتادهٔ روشن باش
از خویش چو خشنود نبودی نفسی
بیخویشتن آی و یک دمی با من باش
عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۰) حکایت شاهزاده و عروس
چو ابرهیم در دین بت شکن باش
بتان آزری را راه زن باش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۹ - در اظهار کردن قوّت و قدرت و استغناء کل فرماید
اناالحق گوی اینجا بت شکن باش
وگرنه اندرین نی مرد و زن باش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۲ - خراب شدن مجنون به اول دور عشق، و از مستی، در پایهاء کو افتادن، و خبر یافتن پدر، وسوی آن بی خبر دویدن، و از آب دیده و باد سینه سلسله در پای مجنون کردن، و زنجیر کشانش پیش مادر آوردن
گر زآن منی، از آن من باش
ور نه به مراد خویشتن باش
هلالی جغتایی » صفات العاشقین » بخش ۴۶ - باب بیستم در توحید خداوند یگانه و دانستن و شناختن خدای بی مانند
اگر خیل خلیلی، بت شکن باش
مگوی از انجم و زین انجمن باش
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۸
دلا ز رنگ تلون کشیده دامن باش
نمی توانی اگر موم بود آهن باش
نفس موافق طبع جهانیان نکشی
بهر کجا که تبسم خرند شیون باش
چو سقف خانه هوادار یک مقام مشو
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۲ - عطار نیشابوری رَوَّحَ اللّهُ رَوْحَهُ
در عشق چو من توام تو من باش
یک پیرهن است گو دو تن باش