گنجور

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۹ - در نصیحت فرزند خود محمد نظامی

 

چون شیر به خود سپه‌شکن باش

فرزند خصال خویشتن باش

نظامی
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱

 

در عشق تو من توام تو من باش

یک پیرهن است گو دو تن باش

چون یک تن را هزار جان است

گو یک جان را هزار تن باش

نی نی که نه یک تن و نه یک جانْست

[...]

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و چهارم: در صفتِ آمدن معشوق » شمارهٔ ۱۳

 

دوش آمد و گفت: خویش را دشمن باش

در تیرگی اوفتادهٔ روشن باش

از خویش چو خشنود نبودی نفسی

بیخویشتن آی و یک دمی با من باش

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۰) حکایت شاهزاده و عروس

 

چو ابرهیم در دین بت شکن باش

بتان آزری را راه زن باش

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۹ - در اظهار کردن قوّت و قدرت و استغناء کل فرماید

 

اناالحق گوی اینجا بت شکن باش

وگرنه اندرین نی مرد و زن باش

عطار
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۸

 

دلا ز رنگ تلون کشیده دامن باش

نمی توانی اگر موم بود آهن باش

نفس موافق طبع جهانیان نکشی

بهر کجا که تبسم خرند شیون باش

چو سقف خانه هوادار یک مقام مشو

[...]

کلیم