انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲
هرچند غمِ عشقت پوشیده همی دارم
هر کس که مرا بیند داند که غمی دارم
گفتم که فرو گویم با تو طرفی زین غم
ز اندیشهیِ غم خون شد هم زهره نمیدارم
با آنکه به هر فرصت صد نکته دراندازم
[...]
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ دوم در ذکر سادات و علما » صحیفهٔ اول : در ذکر سادات رفیع الدرجات » ۷۳- میر مرسل
من غریب نه یاری نه همدمی دارم
غریب درد دلی و عجب غمی دارم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۴۸
لب خشک و دل خونین و چشم پر نمی دارم
نگه دارد خدا از چشم بد خوش عالمی دارم
به جای جوهر از آیینه ام زنگار می جوشد
گوارا باد عیشم، خوش بهار خرمی دارم
دو عالم آرزو در سینه دارم با تهیدستی
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۴۷
سیر پرشور و چشم لاغر و پشت خمی دارم
درین وادی فراوان درد و بی پایان غمی دارم
پریشان خاطرم امروز گویا ماتمی دارم
لب خشک و دل خونین و چشم پر نمی دارم
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۸
جزای دوستی از شعله رخساران غمی دارم
به رنگ لاله بر دل، داغ دشمن مرهمی دارم
عجب نبود اگر باشد ز جا جنبیدنم مشکل
که من بر دوش خود چون خاک، بار عالمی دارم
نگاه از بس شهید تیغ هجران است در چشمم
[...]