گنجور

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۷

 

من بسربازی ز شمع مجلست کم نیستم

چیست جرم من که در بزم تو محرم نیستم

گر مقیم روضه کویت شدم منعم مکن

ذره خاکم تصور کن که آدم نیستم

در جهان جز من خریدار جفایت نیست کس

[...]

فضولی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۹

 

جنت از رضوان، که من زان روضه خرم نیستم

سیر چشمم در پی میراث آدم نیستم

خوردنم غیر از ندامت نیست بر خوان عمل

چند گیرم در دهان انگشت، خاتم نیستم

هرگز از فوت مرادی ناله از من سر نزد

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳۲

 

گر نگردد بر مرادم چرخ در غم نیستم

جوهر تیغم ز پیچ و تاب درهم نیستم

جنگ دارد طرز من با مردم این روزگار

در میان عالمم وز اهل عالم نیستم

خارخشکم دودمان گلخن از من روشن است

[...]

صائب تبریزی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۹ - غزل مثنوی

 

زاین سبب در دل جوی غم نیستم

یک جوی غم در دوعالم نیستم

بلند اقبال