×
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۶
کمند و دام ما غیر از شکار غم نمیگیرد
مگس بر خوان عیش ما به جز ماتم نمیگیرد
نصیب دیگران هر لحظه رطل خنده لبریز است
ته جام تبسم نوبت ما نم نمیگیرد
به شیرینی محبت در دل دیگر زیادت کن
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹۰
دل آزاده را هرگز غم عالم نمیگیرد
مسیحا را کمند رشتهٔ مریم نمیگیرد
نگردد دام ره زیب جهان دلهای روشن را
که رنگ و بوی گلشن دامن شبنم نمیگیرد
برو ناصح به کار غیر کن این چربنرمی را
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۴
چه شد بازم که زخمم باج از مرهم نمیگیرد
دماغم جام خوشحالی ز دست جم نمیگیرد
چه حال است اینکه حسرت را دماغ آشفته میبینم
چه ذوقست اینکه مرغ نالهام را دم نمیگیرد
ملایک را گواه خویش میگیرم که در محشر
[...]