گنجور

ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۲۸

 

آن خط که به گرد آن دهن می گردد

گویی که بنفشه بر سمن می گردد

پیراهن عشق او چو پوشید کسی

از صبر برهنه همچو من می گردد

ظهیر فاریابی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹

 

کدام لحظه دلم گرد غم نمی‌گردد

هلاک درد و فدای الم نمی‌گردد

گدام زهر بلا در سفال می‌ریزم

که آب در دهن جام جم نمی‌گردد

فغان که از خرد و عشق کرده‌ایم قبول

[...]

عرفی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۷۸

 

به الزام پیاپی مدعی ملزم نمی گردد

اگر صد سال اندامش دهی آدم نمی گردد

دل معمور را سامان پیچ و تاب نمی باید

به قد خم کسی سر حلقه ماتم نمی گردد

چرا تصدیع بی حاصل دهم خار مغیلان را؟

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۰۳

 

نصیب خلق زیاد از نعم نمی گردد

ز بحر، آب گهر بیش و کم نمی گردد

ز عشق پیروی راه و رسم عقل مجوی

که خضر تابع نقش قدم نمی گردد

ز شور حشر چه پرواست راست کیشان را؟

[...]

صائب تبریزی