عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۹ - الحكایة و التمثیل
تا مرا از آس رنجی کم رسد
تا کیم از آس چندین غم رسد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹۰
غم مخور، ای دل که باز ایام شادی هم رسد
هر کجا دردی ست آن را عاقبت مرهم رسد
در میان آدمی و آنچه مقصودی وی است
گر بود صد ساله ره، چون وقت شد، یکدم رسد
گاو و خر را از غم و شادی عالم بهره نیست
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلعالانوار » بخش ۱۲ - بهار و خزان طبیعت و شباهت طبیعت آدمی به آن
بر همه این دو دمادم رسد
از همه بگذشته به ما هم رسد
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۲۱ - خردنامه افلاطون
جفایی که بر تو ز عالم رسد
جز از جانب آشنا کم رسد
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۷
باده خاص محبت کی به نامحرم رسد
محرمان را دوستگانی از قفای هم رسد
وقت عارف شب نکو گردد که در خوابست عام
یک دل بیدار را فیض همه عالم رسد
یافت گر دیوانه یی جاهی تعجب بهر چیست؟
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵۸
جایی که شکوهها به صف زیر و بم رسد
حلوای آشتی است دو لبگر به هم رسد
پوشیدن است چشم ز خاک غبارخیز
زان سفله شرمکن که به جاه وحشم رسد
تغییر وضع ما ز تریهای فطرت است
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵۹
سَحَرِ طلوعِ گلِ دعا که مرادِ اهلِ هِمَم رسد
دلِ سردِ مردهٔ حرص را همه دودِ آه و اَلَم رسد
هوس حلاوه حرص و کد سحر و گل دگر آورد
که دم وداع حواس کس کمر و کلاه و علم رسد
دل طامع و گلهٔ عطا، دم گرم و سرد سوالها
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۶۹ - در تمامی مطلب نصاری و راه یافتن او به مقصد اصلی به دعوت حضرت عیسی علیه السلام
بر کس این دم فیض شاهی کم رسد
فیض این شه تا به آخر دم رسد