×
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰
اندوه تو دلشاد کند مر جان را
کفر تو دهد بار کمی ایمان را
دل راحت وصل تو مبیناد دمی
با درد تو گر طلب کند درمان را
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو
منادی جمع کرده همدمان را
برون کرده ز در نامحرمان را
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲
اندوه تو دلشاد کند هر جان را
کفر تو دهد تازگی ای ایمان را
دل راحت وصل تو مبیناد دمی
با درد تو گر طلب کند درمان را
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۰ - در تحقیق مقامات اهل سلوک
دگر ره منتظر باشد همان را
که تا کی باز یابد آن زمان را
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۸ - صفت ماهتابی که پیش از مهر روشن پردهٔ ابر حیا بر رو کشیده
دهد دوری فزونتر همدمان را
بود بیم سیاست محرمان را
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - جنگ ها جو
یکی دیده چو خصم بی امان را
به جای تیر، افکنده کمان را
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۷ - ملاقات با سنپات کرگس و همراه دادن پسر خود را به سپارش رام
شدم پروانه شمع آسمان را
بسنجیدم به بال و پر زمان را
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۹ - در صفت پیدایش هنونت
سیاست او کند ابر دمان را
هم او خواهد شکستن آسمان را
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۱ - فرستادن راون سک و سارن دیوان را به جاسوسی لشکر رام و حقیقت شنیدن لشکر رام را از آن جاسوس و قلعه بندی کردن راون
خجالت داده خون سیل دمان را
که گرداند آسیای آسما ن را
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴
ای مظهر کل هویت یزدان را
ای مهر تو گوهر صدف ایمان را
از چنگ سگ نفس رها ساز مرا
آنسان که ز شیر حضرت سلمان را