گنجور

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰

 

اندوه تو دلشاد کند مر جان را

کفر تو دهد بار کمی ایمان را

دل راحت وصل تو مبیناد دمی

با درد تو گر طلب کند درمان را

سنایی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو

 

منادی جمع کرده همدمان را

برون کرده ز در نامحرمان را

نظامی
 

باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲

 

اندوه تو دلشاد کند هر جان را

کفر تو دهد تازگی ای ایمان را

دل راحت وصل تو مبیناد دمی

با درد تو گر طلب کند درمان را

باباافضل کاشانی
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۰ - در تحقیق مقامات اهل سلوک

 

دگر ره منتظر باشد همان را

که تا کی باز یابد آن زمان را

عطار
 

اوحدی » جام جم » بخش ۸۸ - در آداب مریدی

 

عجب گبری کند مسلمان را

عجب دیوی کند سلیمان را

اوحدی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - جنگ ها جو

 

یکی دیده چو خصم بی امان را

به جای تیر، افکنده کمان را

سلیم تهرانی
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۹ - در صفت پیدایش هنونت

 

سیاست او کند ابر دمان را

هم او خواهد شکستن آسمان را

ملا مسیح
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴

 

ای مظهر کل هویت یزدان را

ای مهر تو گوهر صدف ایمان را

از چنگ سگ نفس رها ساز مرا

آنسان که ز شیر حضرت سلمان را

صغیر اصفهانی