خاقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - در مدح ملک الوزراء مختار الدین
روشنان ز آن حکم کاول کردهاند
دست آفت ز او معطل کردهاند
کار داران ازل بر دولتش
تا ابد فتوی مجمل کردهاند
از فلک پرسیدم این اسرار گفت
[...]
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۹
این که دل نامند چون حرزم حمایل کردهاند
هیکلی از اضطراب جسم بسمل کردهاند
از کدامین دودمان تا این دلیل افروختند
چرخ را پروانه فانوس محمل کردهاند
این گل از هر شاخ خودرویی نمیآید به بار
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸۱
گوشهگیرانی که رو در خلوت دل کردهاند
رشته جان را خلاص از مهره گِل کردهاند
اهل دنیا در نظربازی به اسباب جهان
حلقهای هر لحظه افزون بر سلاسل کردهاند
کارافزایان که دنبال تکلف رفتهاند
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۱۲
وقت جمعی خوش که تخمی در ته گل کردهاند
خاطر خود جمع از امید حاصل کردهاند
زاهدان چون سکه بهر رونق بازار خود
پشت بر زر، روی در دنیای باطل کردهاند
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴
باز صحن باغ را مرآت محفل کردهاند
عکس اندر کار شاخ از آن شمایل کردهاند
باغ را خرم ز تاثیر نسیم اعتدال
راست همچون ملک شاهنشاه عادل کردهاند
آب را باشد سر طغیان که فراشان باد
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱
چارهٔ بیداد خوبان یک تغافل بیش نیست
کار از بیطاقتی در عشق مشکل کردهاند
منع رندان زاهدا از عیب بدنامی مکن
زان که با سد خون دل این نام حاصل کردهاند
تا چه نیرنگ است در چشم فسونساز بتان
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۵ - مجمر اصفهانی رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیه
هر که بگذشت آفرین برناوک صیادخواند
کس نمیپرسد که ما را از چه بسمل کردهاند
عاقلی گویند شددیوانهٔ طفلان ولی
گرمن آن دیوانهام دیوانه عاقل کردهاند