گنجور

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۴ - اندرز گرفتن بهرام از شبان

 

گوسفند‌ی قوی که سَر‌گَله بود

پایش از بار دنبه آبله بود

نظامی
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵

 

به کویِ میکده یا رب سحر چه مشغله بود؟

که جوشِ شاهد و ساقی و شمع و مشعله بود

حدیثِ عشق که از حرف و صوت مُستَغنیست

به نالهٔ دف و نی در خروش و ولوله بود

مباحثی که در آن مجلسِ جنون می‌رفت

[...]

حافظ
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۲

 

به غمزه روز الستم همین معامله بود

ابد رسید و نیاسودم این چه مشغله بود

نصیب من ز ازل درد بی دوا گردید

که بردباری هرکس به قدر حوصله بود

ببوی من سبب اجتماع دل ها گشت

[...]

نظیری نیشابوری
 

کلیم » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳

 

دل قافله درد ترا مرحله بود

وین دشت بلا خیمه اش از آبله بود

تا رفت غم تو هر چه بود از دل رفت

آبادی کاروان که از قافله بود

کلیم
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه

 

مرا دمی دل یک روی و جان یک دله بود

که جسم را نه به جان الفت و معامله بود

غم تو بود و من آن دم که شادی و غم را

به هم نه صورت ضدیت و مقابله بود

ز پای دل نگشودند قید گیسو را

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۳ - درحوادث شام و مصیبت جگر گوشه امام علیهما السلام

 

دایم ازگریه اش اندر اسرا ولوله بود

بدتر از این همه درگردن او سلسله بود

جیحون یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰۹

 

دیشب که به پای دل مرا سلسله بود

از دست سر زلف تو ما را گله بود

چون موی تو عاقبت پریشانم کرد

موئی که میان من و دل فاصله بود

فرخی یزدی