×
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۷) حکایت دیوانه که اشک میریخت
یکی گفتش که او را دل نباشد
کسی کین گوید او عاقل نباشد
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱۱) حکایت ابوعلی فارمدی
چو ما را تابِ برگ گل نباشد
بهر جزوی حیات کل نباشد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۸ - سؤال کردن امیرالمؤمنین و امام المتّقین اسداللّه الغالب علی ابن ابی طالب علیه السّلام و جواب دادن نی در اسرارها فرماید
در آندم جهد کن تا دل نباشد
حجاب نقش آب و گل نباشد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹۱ - حکایت
چو من آلوده دامن گل نباشد
سیه رو تر ز من بلبل نباشد
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۹
مرا جز مهر تو در دل نباشد
جز آب عشق تو در گل نباشد
اگر صد جان دهم در آرزویت
بجز درد دلم حاصل نباشد
مرا آسان نباشد از تو دوری
[...]
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۲
مرا مشکل گشا تا دل نباشد
ز دل کارم چنین مشکل نباشد
ز شرم قاتلم هر کشته ی را
به محشر شکوه از قاتل نباشد
بگوئید آنکه غافل شد زحالم
[...]
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۲ - جواب
اگر انسان نباشد دل نباشد
چو دل نبود ره و منزل نباشد