گنجور

عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۷) حکایت دیوانه که اشک می‬ریخت

 

یکی گفتش که او را دل نباشد

کسی کین گوید او عاقل نباشد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱۱) حکایت ابوعلی فارمدی

 

چو ما را تابِ برگ گل نباشد

بهر جزوی حیات کل نباشد

عطار
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹۱ - حکایت

 

چو من آلوده دامن گل نباشد

سیه رو تر ز من بلبل نباشد

امیرخسرو دهلوی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۹

 

مرا جز مهر تو در دل نباشد

جز آب عشق تو در گل نباشد

اگر صد جان دهم در آرزویت

بجز درد دلم حاصل نباشد

مرا آسان نباشد از تو دوری

[...]

جهان ملک خاتون
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » مثنویات » شمارهٔ ۵

 

در مذهب ما حیل نباشد

جان را بر ما محل نباشد

نسیمی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۲

 

مرا مشکل گشا تا دل نباشد

ز دل کارم چنین مشکل نباشد

ز شرم قاتلم هر کشته ی را

به محشر شکوه از قاتل نباشد

بگوئید آنکه غافل شد زحالم

[...]

سحاب اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۲ - جواب

 

اگر انسان نباشد دل نباشد

چو دل نبود ره و منزل نباشد

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۱ - جواب

 

کسی کش معرفت در دل نباشد

دل او غیر آب و گل نباشد

صفای اصفهانی