گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۸

 

ای پای دل ز عشق تو در گل بمانده

از دیده دور گشته و در دل بمانده

جانا عجب بمانده‌ام از خود که روز و شب

تو با منی و من ز تو غافل بمانده

کاری است پر عجایب و پوشیده کار تو

[...]

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید

 

تو با اویی چنین غافل بمانده

چو ملحد گفته لاواصل بمانده

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۹ - در آگاهی دل در اسرارو از تقلید دور شدن فرماید

 

ره تو هست اندر گل بمانده

در این دارالشفای دل بمانده

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۹ - در آگاهی دل در اسرارو از تقلید دور شدن فرماید

 

تو چون پروانهٔ ای دل بمانده

در این بیغوله بیحاصل بمانده

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴ - در صفت جان و دل دیدن محبوب گوید

 

بسوز این پرده ای غافل بمانده

چو بیکاران تو بیحاصل بمانده

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۸ - در صفات دل و دیدن اعیان و راز گفتن فرماید

 

تو اوئی این چنین غافل بمانده

چو مرغ کور مر بسمل بمانده

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

نمی‌دانی ره و غافل بمانده

عجب در خویش بی‌حاصل بمانده

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۳ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)

 

همه در تست و تو در دل بمانده

چنین فارغ در آب و گل بمانده

عطار