×
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او
مرا گر روی تو دلکش نباشد
دلم باشد ولیکن خوش نباشد
عطار » خسرونامه » بخش ۷۰ - در وفات قیصر و پادشاهی جهانگیر
اگرچه خاک گشتن خوش نباشد
شدم راضی اگر آتش نباشد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۱
بتا، مانند تو مهوش نباشد
وگر باشد چو تو سرکش نباشد
تویی طرفه سواری زانکه خورشید
بود بر ابر و بر ابرش نباشد
ز آهم تیر بستان، هم مرا کش
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۳
تعظیم خسان به جا و مسکن باشد
گل باش که مسکن تو گلشن باشد
گردر تو فروغ معنیی هست چو شمع
هر جا که تویی جا به تو روشن باشد
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۰
راحت نصیب ایجاد زنگ و حبش نباشد
در مردمک سیاهی نور است غش نباشد
یاران به شرم کوشید کان رمز آشنایی
بیپرده نیست ممکن بیگانهوش نباشد
تا از نفس غباریست باید زبان کشیدن
[...]
غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱
ما سمندر زادگان را شکوه از آتش نباشد
کِی ز آتش میگریزد هرکه در وی غش نباشد
گر کنند ایمن زهجرانم غم از نیران ندارم
بیمم از آن است ورنه باکم از آتش نباشد
بی غشم کن ساقیا از مِی که بسیار آزمودم
[...]