×
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۳
جز تیر بلا نبود در ترکش عشق
جز مسند عشق نیست در مفرش عشق
جز دست قضا نیست جنیبت کش عشق
جان باید جان سپند بر آتش عشق
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴ - در صفت جان و دل دیدن محبوب گوید
بسوز این پرده اندر آتش عشق
که تا گردد حقیقت سرکش عشق
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
یکی آتش که آمد سرکش عشق
که میخوانند او را آتش عشق
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۲۳ - گفتار اندر دلربایی شیرین از فرهاد مسکین و گفت و شنید آن دو به طریق راز و نیاز در پردهٔ راز
خوشا عشق و خوشا عهد خوش عشق
خوشا آغاز سوز آتش عشق
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۴ - آمدن راجه جسرت از شهر اوده در ترهت به جهت کدخدائی رام
ز شادی مست جام بی غش عشق
همی گشتند گرد آتش عشق
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۹
شادیم، مدام از غم دلکش عشق
پیوسته خوشیم، از خوش و ناخوش عشق
هرگز نکشم دست ز دامان گناه
گر آتش دوزخ است، چون آتش عشق
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۶۰ - نادری کازرونی
چون که افروختیش ز آتش عشق
دل و جان کردیش مشوش عشق