گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۵۷

 

تا خاک در عشق مرا مفرش شد

دیده تر از آب و دل پر از آتش شد

عیش خوش را نهاده بودم بنیاد

افسوس که آن عیش خوشم ناخوش شد

اوحدالدین کرمانی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۲ - درتوصیف بهار و منقبت حیدر کرار علیه سلام الله

 

وصل گل چو بلبل دید حال او مشوش شد

در چمن ز بس غلطید بال او منقش شد

گوئی از شرر زآدم سینه اش پر آتش شد

گه ز ناله بیخود گشت گه ز جذبه در غش شد

جیحون یزدی
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۵۵ - شهود المجمل ‌ فی المفصل

 

بجای خود بیانها جمله خوش شد

تو بیجا دیدی ار رؤیت ترش شد

صفی علیشاه