×
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو
کجا دشمنش پر مایه کسی بود
مرو را زان زمین لشکر بسی بود
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۰ - شیشه آب
قدری می صاف کهنی خواسته بودم
زانکسکه اگر راست بگویم نه کسی بود
امروز فرستاد یکی شیشه آبم
چونانکه بهر قطره او در مگسی بود
از زنگ تو گفتی ز دل او نسبی داشت
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۴ - پاسخ دادن خسرو شیرین را
جهان را چون من و چون تو بسی بود
بوَد با ما مقیم ار با کسی بود
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۷ - در حکایت پدر و پسر و در کشتی نشستن و مقالات ایشان با یکدیگر فرماید
پدرگرچه سفر کرده بسی بود
پسر در صورت و معنی کسی بود
امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶
رفت آنکه به وصل تو مرا دسترسی بود
وین دلشده در خیل سگان تو کسی بود
آن غمزه به خون دل ما چشم سیه کرد
ور نه به کمند تو گرفتار بسی بود
آمد گل و هر مرغ هوای چمنی کرد
[...]
شاهدی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵
با آنکه درین سینه ز زخم تو بسی بود
با تیر دگر جان و دلم را هوسی بود
جان و دل و دین جمله به تاراج ببردی
آن رفت که با جان و دلم دست رسی بود
تنها نه من اندر خم زلف تو اسیرم
[...]
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۷ - ملاقات با سنپات کرگس و همراه دادن پسر خود را به سپارش رام
هنون گفتا جتا یو خوش کسی بود
به ظاهر گرچه او هم کرگسی بود