گنجور

فلکی شروانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳

 

جانا به جز غم تو دلم را هوس مباد

جز تو کسم ز جور تو فریادرس مباد

هر جا که آیم و روم از ناز ساز وصل

جز لشکر فراق توام پیش و پس مباد

اکنون که نیست همدم دردم وصال تو

[...]

فلکی شروانی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۹ - سوگند نامه اسکندر به سوی مادر

 

به آن آرزو کز منت بس مباد

بدین عاجزی کاین چنین کس مباد

نظامی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰

 

با من و دلدار من جز بخت در مجلس مباد

مجلس ما را بغیر دخت رز مونس مباد

چشم من بادا و بس روشن بنور روی او

ور بود چشم دگر باری بجز نرگس مباد

مجلسی کز پرتو شمع رخش رخشان بود

[...]

ابن یمین
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۷

 

کس به عالم همچو من بی کس مباد

همچو حلقه بر در هرکس مباد

تا ز هر دستی نیابد سرزنش

کار کس در دست هر ناکس مباد

کنج فقر و گنج ایمان ده مرا

[...]

جهان ملک خاتون