×
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰۶
راز دارم مرا ز دست مده
بیخودان را به خودپرست مده
نجده ساز از دل شکستهدلان
این چنین نجده را شکست مده
شست تو همت است و صید تو مال
[...]
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۵۷
بر خیره غرور خویش پیوست مده
بر باد نبوده خرمن هست مده
جون نیست ترا بدست نقدی روشن
باری رخ یارو باده از دست مده
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۳
برو ای عقل و پند مست مده
پند سرمست می پرست مده
جان مده گر هوای ما داری
دامن ذوق ما ز دست مده
ساقیا جام می بیار و بیا
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۴
دامن عاشقان ز دست مده
جام می جز به رند مست مده
خاطر ما چو زلف خود مشکن
سر موئی به ما شکست مده
می به زاهد مده که حیف بود
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶۰
ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده
مصلحت نیست جز این مصلحت از دست مده
بیخطا سنگدلان شیشه دل می شکنند
دل بدینطایفه تا صبر و توان هست مده
ماهی شست بتانیم و بدین دام خوشیم
[...]
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۴۳ - وصیت خسرو و وفات و تجهیز و تدفین او
قیمت عدل را شکست مده
جانب شرع را ز دست مده