گنجور

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۷۳

 

خر به سعی آدمی نخواهد شد

گرچه در پای منبری باشد

و آدمی را که تربیت نکنند

تا به صد سالگی خری باشد

سعدی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲

 

مرا که چون تو پری چهره دلبری باشد

چگونه رای و تمنای دیگری باشد؟

نه در حدیقه خوبی بود چنین سروی

نه در سپهر نکویی چو تو خوری باشد

نه ممکن است نبات خطت بر آن دال است

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳

 

شبهای فراقت را، آخر سحری باشد

وین ناله شبها را، روزی اثری باشد

از دیده اگر آبی خواهیم به صد گریه

آبی ندهد ما را، کان بیجگری باشد

ما بی‌خبریم از دل، ای باد گذاری کن

[...]

سلمان ساوجی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۸

 

گرفتم آنکه بشکل تو دیگری باشد

کجا بشیوه ناز تو دلبری باشد

تو گر کنی ز شهیدان خویش روزی یاد

قیامتی شود و روز محشری باشد

بدور سرو صنوبر خرامت ای دلبر

[...]

اهلی شیرازی
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۰

 

به ره با نقش پای خویشم از غیرت سری باشد

که ترسم دوست جویان را به کویش رهبری باشد

نمی گیری به خون خلق بی پروانگاهان را

تواند بود یا رب بعد محشر محشری باشد؟

چه گویم سوز دل با چون تو غم نادیده بدمستی؟

[...]

غالب دهلوی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه

 

در مرتبهٔ هستی پستی است زبردستی

افتادگی و پستی عالی گهری باشد

نبود عجب ار بر ما شد پیر مغان مشفق

با مغبچگان او را مهر پدری باشد

از دیدهٔ جسمانی گر آمده پنهانی

[...]

رضاقلی خان هدایت