گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۲

 

حال او از بشر چه می پرسی

قصهٔ خیر و شر چه می پرسی

لب شیرین او به ذوق ببوس

لذت نیشکر چه می پرسی

آفتابی چو رو به ما بنمود

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۳

 

هنر از بی هنر چه می پرسی

ذوق عیسی ز خر چه می پرسی

نور خورشید را به او می بین

آفتاب از قمر چه می پرسی

لیس فی الدار غیره دیار

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۶

 

شب فراق ز صبحم خبر چه می‌پرسی؟

چو روز من سیه است، از سحر چه می‌پرسی؟

رسید جان به لب، ای یار مهربان، برخیز

گذشت کار ز پرسش، دگر چه می‌پرسی؟

مپرس: کز غم هجران چه بر سر تو رسید؟

[...]

هلالی جغتایی