گنجور

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۳

 

در شیوه عشق صبر و زر می باید

آب مژه و خون جگر می باید

در نیل زدم مرقع صبر ولیک

یک پیوندش ز عمر در می باید

سید حسن غزنوی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۴

 

در ده قدح درد که در می باید

رنجم چو زتست بیشتر می باید

خوش نیست غمت لیک بسی خوش خوار است

هر چند همی خوری دگر می باید

سید حسن غزنوی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۵

 

آتش زده در هجر تو گرمی باید

در خورد درشتی تو نرمی باید

گیرم که چو غنچه نهمت لب برلب

در نرگس تو نه سر به سر میباید

سید حسن غزنوی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷

 

از لب یار شکر می باید

و خطش عنبر تر می باید

نقد بوسه به نهانی ز لبش

بهتر از روی چو زر می باید

در سر عشوه شد آن عمر که بود

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰

 

وصل شک نیست که در می باید

و ز میان هجر بدر می باید

نظر نا گذرانست بدوست

لیک از بخت نظر می باید

خدمتی جان بر او بردم گفت

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اوحدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴

 

دستارچه را دست تو در می‌باید

از چشم من و لب تو تر می‌باید

نتوان که چو دستارچه دستت بوسم

زیراکه به دستارچه زر می‌باید

اوحدی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۵

 

در شکار دل ما دام دگر می باید

دانه صید فریبش زشرر می باید

عشق بر مائده غیر از تن بیسر نفشاند

زانکه بر خوان بلا کاسه ز سر می باید

نیست زابنای زمان هر که هنر دشمن نیست

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۳۷

 

هر طرف لاله رخی هست، نظر می باید

داغ بر روی هم افتاده، جگر می باید

عشق بیباک مرا در رگ جان افکنده است

پیچ و تابی که در آن موی کمر می باید

دیدن لاله و گل آب بر آتش نزند

[...]

صائب تبریزی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۳۵۴

 

هر لحظه مرا قید دگر می‌باید

این مرغ اسیر، بسته پر می‌باید

من حسرت پرواز ندارم قدسی

بالی ز دلم شکسته‌تر می‌باید

قدسی مشهدی