اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۵ - پند دادن اثرط گرشاسب را
چو فرهنگی آموزی اش نرم باش
به گفتار با شرم و آزرم باش
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گمشدن شبلی از بغداد
گر تو حق رابندهٔ، بتگر مباش
ور تو مرد ایزدی، آزر مباش
عطار » خسرونامه » بخش ۷۱ - در خاتمت کتاب گوید
خدایا میروم تو رهبرم باش
حقیقت بخش جان غمخورم باش
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش اول - قسمت اول
عشق مولی کی کم از لیلی بود؟
کوی گشتن بهر او اولی بود
گر تو حق را بندهای بتگر مباش
ور تو مرد ایزدی، آذر مباش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶۸
تاتوان دزدید سر در جیب خود سرور مباش
می توان گردید تا از پیروان رهبر مباش
تا کسی انگشت نگذارد به حرفت چون قلم
خودحسابی پیشه خود ساز، سر دفتر مباش
در حضور اهل دل چون گل سراپا گوش شو
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۴۵
غافل ز حال عاشق خونین جگر مباش
مغرور حسن پا به رکاب اینقدر مباش
هرگاه بهله را به کمر آشنا کنی
از دست کار رفته ما بیخبر مباش
هنگامه شراب کمینگاه آفت است
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۳
در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش
غافل زحالم ای ز خدا بیخبر مباش
ترسم به جادهٔ رگ سنگ افتدت گذار
مانند نیشتر همه جا خیره سر مباش
بینی به روی هر که نگاهش به سوی تست
[...]