گنجور

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۷ - قطعه

 

آتش است آب دیدهٔ مظلوم

چون روان گشت خشک و تر سوزد

تو چو شمعی ازو هراسان باش

کاول آتش ز شمع سر سوزد

سیف فرغانی
 

هلالی جغتایی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۵

 

چو من به داغ بتان سوخت هر که یک چندی

هوس کند که دگر باره بیشتر سوزد

به پای شمع فتد چون که سوخت پروانه

که شعله‌ای چو بیابان رسد دگر سوزد

هلالی جغتایی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۹۹

 

اشک گرمم جگر وادی محشر سوزد

داغ تبخال به کنج لب کوثر سوزد

آستین دست ندارد به چراغ گل داغ

این چراغی است که تا دامن محشر سوزد

آتش عشق ز خاکستر هندست بلند

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۰۸

 

ز شمع شهپر پروانه ها اگر سوزد

مرا ز گرمی پرواز بال و پر سوزد

چو لاله می شود از باد صبح روشنتر

چراغ هرکه به خونابه جگر سوزد

خط مسلمی دوزخ است روز حساب

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۰۹

 

ز گرمی نگهت آب در گهر سوزد

ز خنده نمکینت دل شکر سوزد

شکر به کار مبر بیش ازین که از تب رشک

به آن رسیده که چون شمع نیشکر سوزد

ز لاله دعوی عشق سمنبران خام اوست

[...]

صائب تبریزی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۴

 

نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوزد

ز بیم گرمی خوی تو آهم در جگر سوزد

ز کم‌ظرفی بود هر دم کشیدن از جگر آهی

چراغی کو تهی باشد ز روغن بیشتر سوزد

به جانم از ملامت اینقدر ناخن نزن ناصح

[...]

قدسی مشهدی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۸

 

دل ازجراحت تیغم نه آن قدر سوزد

که نوک ناوک غیرت مرا جگر سوزد

توشمع سوزی و من سوزم از حسد که چرا

به بزم عیش توجز من یکی دگر سوزد

به جرم دیده دلم سوخت ز آتش تو بلی

[...]

صفایی جندقی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۳ - مهر درخشنده

 

نظم «ترکی» نه همین قلب پیمبر سوزد

کز شرار سخنش، خامه و دفتر سوزد

ترکی شیرازی