گنجور

عطار » مختارنامه » باب سیزدهم: در ذمِّ مردمِ ب‍یحوصله و معانی كه تعلّق به » شمارهٔ ۲۵

 

چون خون دلم بی تو بخوردم آخر

در خون جگر چرا نگردم آخر

در عشق تو هر حیله که میدانستم

کردم همه و هیچ نکردم آخر

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

بخون دل بزرگت کردم آخر

بشیر و شکّرت پروردم آخر

عطار
 

مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹

 

نه جان در کار عشقت کردم آخر

نه مهرت را به جان پروردم آخر

جهانی غم به امید تو خوردم

نگوئی کی ز تو برخوردم آخر

گرفتم نیستم در خورد وصلت

[...]

مجد همگر
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۱۷۶

 

نیامد دلبر و من مردم آخر

ز هجر یار جان بسپردم آخر

نیامد دلبر خوشخوی فایز

به یک پهلو دو خنجر خوردم آخر

فایز