جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۴
به ساعد تا نهاد آن سیمبر داغ
دلی دارم ز دستش داغ بر داغ
به تن تا دیده ام کو داغها سوخت
بود صد داغ بر جانم ز هر داغ
به داغ خویش سوزد دیگران را
[...]
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۲۳ - فرستادن پدر زلیخا قاصدی به سوی عزیز مصر و عرض کردن زلیخا بر وی و قبول کردن وی آن را
زلیخا داشت از دل بر جگر داغ
ز نومیدی فزودش داغ بر داغ
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۹ - زیادت شدن اندوه مجنون از شوهر کردن لیلی و از انسیان بگسستن و با وحشیان پیوستن
لیکن داغی فزون ز هر داغ
آشفت ز عشق داغ بر داغ
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۴۱
ای زاتش سودای تو داغم بر داغ
در شام غم از سپهر افزون تر داغ
بگذشته درون هم از برونم هر داغ
آیا به کجا نهی کنون دیگر داغ؟
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲
اگر چه هست مرا بیتو داغ بر سر داغ
زنم ز ناخن هر لحظه حلقه بر در داغ
نشسته بر سر بالین من بدلسوزی
رفیق در شب غم چون فتیله بر سر داغ
چنان نگار شد از نیش غمزه ات مرهم
[...]
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۵۷ - آمدن فصل بهار
تعالی الله، چسان بودش جگر داغ
که نو می شد ز داغش داغ بر داغ
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۷۳
عالم همه داغست و ندارد اثر داغ
در لالهستان نیستکسی را خبر داغ
دل قابلگلکردن اسرار جنون نیست
در زبر سیاهی است هنوزم سحر داغ
نقش پی خورشید همان ظلمت شام است
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۷۴
کو شعلهٔ دردیکه به ذوق اثر داغ
خاکستر من سرمه کشد در نظر داغ
افسردگی از طینت من رنگ نگیرد
چونکاغذ آتش زدهام بال و پر داغ
غمخواری ما سوخته جانان چه خیالست
[...]