صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۶۳
از غبار کاروان چون چشم برداریم ما؟
چون مه کنعان عزیزی در سفر داریم ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰
از غبار کاروان چون چشم برداریم ما؟
چون مه کنعان عزیزی در سفر داریم ما
تا غبار خط او را در نظر داریم ما
منت روی زمین بر چشم تر داریم ما
فکر ما هر روز گردد یک سر و گردن بلند
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱
شیوه های چشم او را در نظر داریم ما
مو به مو زان جنبش مژگان خبر داریم ما
بلبلان در راه ما بیهوده می ریزند خار
دیده ای از دامن گل پاکتر داریم ما
زورق ما گرچه شد یکرنگ دریا چون حباب
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱
بسکه از ساز ضعیفیها خبر داریم ما
چنگ میگردیم اگر یک ناله برداریم ما
عاشقان را صندل آسودگی دردسرست
تا به سر، دردی نباشد، دردسر داریم ما
ازکمال ما ممیپرسیکه چون آه حباب
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲
تا دربنگلزار چون شبنمگذر داریم ما
بادهای در جام عیش از چشم تر داریم ما
سهل نبود در محیط دهر پاس اعتبار
آبرویی چونگهر همراه سر داریم ما
چون صداهرچند در دامقس واماندهایم
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳
حیرت دیدار سامان سفر داریم ما
دامن آیینه امشب برکمر داریم ما
تا سراغگوهر دل در نظر داریم ما
روزوشب گردابوش درخودسفر داریمما
خندهٔ ماچون گل از چاکگریباناستو بس
[...]
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰
از هجوم اشک بر دریا گذر داریم ما
ریشه نخل امید از چشم تر داریم ما
بس که باشد جنس ما را گرمی بازار غم
گوییا دکانی از سنگ شرر داریم ما!
رهروان عشق را زاد دگر در کار نیست
[...]
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱
تا به رخسار چو ماه او نظر داریم ما
یک جهان آیینه از جوهر به بر داریم ما!
غنچه لعل لبش را حاجت تفصیل نیست
نسخهای از دفتر او مختصر داریم ما!
ای نصیحتگو مگو هرگز مرا درس ادب!
[...]