گنجور

حمیدالدین بلخی » سفرنامهٔ منظوم » حکایت دوم

 

این سخن را هزار در داریم

که من و آن زبان و زر داریم

حمیدالدین بلخی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸۲

 

دو چشم کز هوس روی دوست تر داریم

اگر ز گریه شود چشمه دوستتر داریم

بهیچ باب از این در طریق رفتن نیست

کجا رویم از این در کدام در داریم

ببوستان رضایت شکفته همچو گلیم

[...]

حسین خوارزمی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۴

 

ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم

گل همیشه بهار جنون به سر داریم

به راه شوق همین کار با کف پا نیست

تنی پرآبله چون رشتهٔ گهر داریم

فضای سینه چنان زین چمن به ما تنگ است

[...]

سلیم تهرانی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۹

 

دلا هنوز امیدی به چشم تر داریم

گمان صد اثر از آه بی‌اثر داریم

اگر اجازت آهی دهی به قوّت ضعف

امید هست که خود را ز خاک برداریم

پس از شکست به ساحل رسد سفینة موج

[...]

فیاض لاهیجی
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۰۹

 

نور رویش چو در نظر داریم

نظر کیمیا اثر داریم

روز و شب از غبار درگاهش

کحل بینائی بصر داریم

بهر مهمانی غمش برخوان

[...]

نورعلیشاه
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۸

 

تا میکش و جوهر دو سخنور داریم

شأن دگر و شوکت دیگر داریم

در میکده پیریم که میکش از ماست

در معرکه تیغیم که جوهر داریم

غالب دهلوی