صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۸۳
از دل پرخون بلبل کی خبر دارد بهار؟
هر طرف چون لاله صد خونین جگر دارد بهار
شاهدان غیب را بی پرده جولان می دهد
منت بسیار بر اهل نظر دارد بهار
مستی غفلت حجاب نشأه بیگانه است
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۳
باز هر سو موج ابری جلوهگر دارد بهار
فیض عالم در نقاب مشک تر دارد بهار
قطرة ابرست و دریای طراوت موج زن
عالمی را غرقه در آب گهر دارد بهار
صورت شیرین به جای لاله میروید ز سنگ
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷۸
چشم واکن رنگ اسرار دگر دارد بهار
آنچه در وهمت نگنجد جلوهگر دارد بهار
ساعتی چون بوی گل از قید پیراهن برآ
از تو چشم آشنایی آنقدر دارد بهار
کهکشان هم پایمال موج توفان گل است
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷۹
سیر گلزار که یارب در نظر دارد بهار
از پر طاووس دامن بر کمر دارد بهار
شبنم ما را به حیرت آب میباید شدن
کز دل هر ذره توفانی دگر دارد بهار
رنگ دامن چیدن و بوی گل از خود رفتنست
[...]
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۲
بس که اندر باغ از جنت اثر دارد بهار
جامهای همچون پر طوطی به بر دارد بهار
دم به دم آیینهسان در عشرتآباد چمن
شاهد گلهای رنگین جلوهگر دارد بهار
از خط ریحان لعل او مرا معلوم شد
[...]