گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۲

 

مرد ره عشق تو از دامن تر ترسد

آن کس که بود نامرد از دادن سر ترسد

گر با تو دوصد دریا آتش بودم در ره

نه دل ز خود اندیشد نه جان ز خطر ترسد

جانی که بر افروزد از شمع جمال تو

[...]

عطار
 

حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۸ - حکایت

 

سر بنه تا دست بر فقرت رسد

چون نهادی گر کنی فخرت رسد

حکیم نزاری
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - علائم و آثار محبت خدا

 

شوریده نباشد آنکه از سر ترسد

عاشق نبود آنکه ز خنجر ترسد

ملا احمد نراقی