×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۰
عهدها را گه آن شد که ز سر تازه کنیم
مهرها را به دل خسته اثر تازه کنیم
غزل سوخته خواهیم از آن مطرب مست
داغ دیرینه خود باز ز سر تازه کنیم
جگر سوخته را ریش کهن بگشاییم
[...]
۱۰ بیت
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۴
نه مقامی که در آن زاد سفر تازه کنیم
نه غباری که از آن سرمه نظر تازه کنیم
سوی این بادیه هرگز نوزیدست نسیم
سینه بر برق گشاییم و جگر تازه کنیم
همه از شعله چو پروانه پر انداخته ایم
[...]
۱۱ بیت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۸۶
عشق کو تا (به) نم اشک نظر تازه کنیم
نمک شور قیامت به جگر تازه کنیم
دست کوتاه کنیم از کمر رشته جان
عهد و پیوند به آن موی کمر تازه کنیم
از سر جان و دل آغوش گشا برخیزیم
[...]
۹ بیت
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۶۱ - پیام
وقت آن است که آیین دگر تازه کنیم
لوح دل پاک بشوییم و ز سر تازه کنیم
۱ بیت