×
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۳ - داستان بوزرجمهر
چو مار سیه بر سر دار شد
سر کودک از خواب بیدار شد
عطار » منطقالطیر » بیان وادی فقر » حکایت مفلسی که عاشق پسر پادشاه شد و بدین گناه او را محکوم به مرگ کردند
آخر آن شهزاده زیر دار شد
چون قیامت فتنهٔ بیدار شد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۱ - در بیان آنک عقل و روح در آب و گل محبوساند همچون هاروت و ماروت در چاه بابل
چون در آن کوچه خری مردار شد
صد سگ خفته بدان بیدار شد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۲۶
خالش بلای جان ز خط مشکبار شد
پرهیز ازان ستاره که دنباله دار شد
انصاف نیست سوختن از تشنگی مرا
کز خون من عقیق لبت آبدار شد
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۵۱
دیده ام از بسکه حیران رخ دلدار شد
کاسه چشم از نگاهم کاسه مو دار شد
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۵۵ - در تضرع و تذلل و مناجات به درگاه حضرت حق تعالی
هرکه از خواب عدم بیدار شد
روشنیها دید در پندار شد
ملکالشعرا بهار » مسمطات » تهنیت فتح آذربایجان
همت ستارخان چون به وطن یار شد
باقر خانش ز جان یار وفادار شد
در همهجا یار او ایزد ستار شد
این یک سالار شد آن یک سردار شد
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۸ - بیم از بحران
این شنیدستم که شه بیدار شد
وز نعیم ملک برخوردار شد
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۰ - عاشق شدن دختر داریوش بر مردونیه، سردار جوان ایرانی
چو این دید، از خواب بیدار شد
خیالش همه سوی دلدار شد
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۱ - سخنان داریوش بزرگ
دگر روز کازز خواب بیدار شد
بفکر عروسی سردار شد
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار
خشایار کاز خواب بیدار شد
سر سرکشان بر سر دار شد