×
فردوسی » شاهنامه » داستان اکوان دیو » داستان اکوان دیو
چو گور دلاور کمندش بدید
شد از چشم او در زمان ناپدید
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۷
خروشید چون روی رستم بدید
که نام تو باد از جهان ناپدید
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۱
چو گشتاسپ روی نبیره بدید
شد از آب دیده رخش ناپدید
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی قباد چهل و سه سال بود » بخش ۱ - پادشاهی قباد چهل و سه سال بود
جهانجوی چون روی دختر بدید
ز مغز جوان شد خرد ناپدید
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان
چو از دور جای پرستش بدید
شد از آب دیده رخش ناپدید
فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۱۳
چو افراسیاب آن سپه را بدید
که سالارشان رستم آمد پدید
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۸
چو کیخسرو آن رزم ترکان بدید
که خورشید گشت از جهان ناپدید
قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴
هر کان رخ و آن زلف و لب دید
می معدن سیم و روز جفت شب دید
هر کان خط و خذ و زلف و آن غبغب دید
خورشید بقوس و ماه در عقرب دید
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۵ - گرفتن فرامرز،رای هندی را به کمند
درفش شه هندوان را بدید
کزآن سو بر قلبگه شد پدید
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۳ - در تحقیق و بیان ارواح خاص الخاص
بمسکینی چو ایشان را لقب دید
همه افعالشان عین ادب دید
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳ - ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجهٔ کنیزک و روی آوردن پادشاه به درگاه اله و در خواب دیدن او ولیی را
آن خیالی که شه اندر خواب دید
در رخ مهمان همی آمد پدید
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۹ - قصهٔ آدم علیهالسلام و بستن قضا نظر او را از مراعات صریح نهی و ترک تاویل
هر که اول مؤمنست اول بدید
هر که آخر کافر او را شد پدید
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۳ - باقی قصهٔ هاروت و ماروت و نکال و عقوبت ایشان هم در دنیا بچاه بابل
خویشبین چون از کسی جرمی بدید
آتشی در وی ز دوزخ شد پدید
۱
۲