×
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۱ - بردن سرهنگ بهرامگور را به مهمانی
ای مرا کُشته در جدایی خویش
زنده کرده به آشنایی خویش
۱ بیت
عطار » مختارنامه » باب پنجاهم: در ختم كتاب » شمارهٔ ۲۱
جمشید یقین شدم ز پیدایی خویش
خورشید منور از نکورایی خویش
در گوشهٔ غم با دل سودایی خویش
بردم سبق از جهان به تنهایی خویش
۲ بیت
عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی
دلم خون گشت از رسوایی خویش
بجان میآیم از تنهایی خویش
۱ بیت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۵ - در سؤال کردن در صفات مرگ و حیات یافتن آنجا فرماید
منم امروز در یکتائی خویش
نیندیشم من از رسوائی خویش
۱ بیت
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
آیدم مهمان به تنهائی خویش
فرد آید سوی سودائی خویش
۱ بیت
سلمان ساوجی » فراق نامه » بخش ۱۱ - بوسه بر باد
تو دانی که من پادشائی خویش
بزرگی و کار و کیائی خویش
۱ بیت
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۸۳ - حکایت آن جوانمرد که چون به روی معشوق که چشم روشنش بود آبله افتاد خود را به نابینایی فرانمود تا معشوق نداند که عیب وی را می بیند
فارغ از وهم غم افزایی خویش
کردم اقرار به بینایی خویش
۱ بیت
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۹ - رفتن شاه پیش گدا و بشارت تختنشینی
سلطنت یافت از گدایی خویش
کامران شد ز بینوایی خویش
۱ بیت