×
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الخامسة عشر - فی العشق
در دیده دل نشستنت جای گرفت
اندوه توام ز فرق تا پای گرفت
جان و دل و رأی و خردم رفت و غمت
جای دل و جان و خرد و رای گرفت
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷
دل را چو هوای آن دل آرای گرفت
دست غمش آمد و مرا پای گرفت
گفتی که اگر صبر کنم نیک آید
تا نیک آید بد آمد و جای گرفت
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۵
دل را هوس زلف دلارای گرفت
یکباره شد اندر خم او جای گرفت
بر پای نهاد بند زلف مشکین
کاریست دراز این که در پای گرفت
عراقی » عشاقنامه » فصل سوم و چهارم » بخش ۳ - مثنوی
عشق در هر دلی که جای گرفت
دست برد اندرون و پای گرفت
صفایی جندقی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱
رفتی و غمت به سینه ام جای گرفت
سودای توام جا به سراپای گرفت
چندانکه گذشت سیل اشکم ز میان
باران دو دیده در رخم جای گرفت