گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۳۷ - گره زده سر زلفین دلگشای که چه

 

خوره شده بمیان پای من بپای که چه

فکنده زیر یکی گنده راوگای که چه

میان پای یکی . . . ل دوغ ریز که چون

به پیر دانشی و طفل گوه خوای که چه

چو گردن شتری کرده خویشتن بر خیر

[...]

سوزنی سمرقندی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۰۳

 

به صد دلیل نرفتن ره خدای که چه؟

به صد چراغ ندیدن به پیش پای که چه؟

گذشته اند ز چه بی عصا سبکپایان

تو می روی به ته چاه با عصای که چه؟

ز برق و باد سبق می برند گرمروان

[...]

صائب تبریزی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۶

 

خبر ز سوز نداری سروده نای که چه

برای درد نفهمیده وای وای که چه

دلم چه کرد که گلزار درد و داغ تو شد

بساط شاهی و ویرانه گدای که چه

خمار نشئه به غیر از خیال و خوابی نیست

[...]

اسیر شهرستانی