گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۳

 

زلفی است تو را که عاشقی زاید از او

حسنی است تو را که طبع بگشاید از او

رویی است تو را که روح بفزاید از او

می دان که مرا چه آرزو آید از او

ادیب صابر
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۸۵

 

مردی یارا که بوی فقر آید از او

دانند فقیران که چها زاید از او

ولله که سماء و هرچه در کل سما است

یا بند نصیب هرچه میباید از او

مولانا
 

وحشی بافقی » خلد برین » بخش ۵ - حکایت

 

پس طلبی آنچه نیاید از او

وان در بسته نگشاید از او

وحشی بافقی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش پنجم - قسمت دوم

 

جبری است که اختیار می زاید از او

ور عکس کنی قضیه ی شاید از او

چه جبر و چه اختیار، مختار یکی است

لیکن هر دو اختیار می آید از او

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » مثنویات پراکنده » شمارهٔ ۴

 

جور کم، بوی لطف آید از او

لطف کم، محض جور زاید از او

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

جور کم بوی لطف آید از او

لطف کم محض جور زاید از او

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش پنجم - قسمت دوم

 

جبری است که اختیار می زاید از او

ور عکس کنی قضیه ی شاید از او

شیخ بهایی