گنجور

رضی‌الدین آرتیمانی » سوگندنامه

 

به سرهنگی خشت بالای خم

به افتادن جام در پای خم

رضی‌الدین آرتیمانی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۹

 

ساقی به زحمت آمده ام تا به پای خم

یک کاسه می بیار وگر نیست، لای خم

باطن ز کسب معرفتم به نمی شود

تبدیل خلق می کنم از کیمیای خم

از یک پیاله ام ز خلاف فلک بخر

[...]

نظیری نیشابوری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۵۶

 

تا به زانو رفته پای من به گل از لای خم

پای رفتن نیست ازمیخانه ام چون پای خم

کرد حلاجی می وحدت سر منصور را

خشت بردارد می پرزور از بالای خم

رخنه دل از می صافی نمی آید بهم

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۵۷

 

داده ام دست ارادت با حنای لای خم

پای رفتن نیست از میخانه ام چون پای خم

بیت معمور خرابات است یارب کم مباد

تا قیامت خشتی از بنیاد پا بر جای خم

همت ساقی دو چندانم شراب لعل داد

[...]

صائب تبریزی