گنجور

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۷

 

همه شهر زنده برای تواند

پرستنده و خاک پای تواند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۲

 

ترا دادم و خاک پای تواند

همه هر سه زنده برای تواند

فردوسی
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۳۲

 

چرخ و مه و مهر در تمنای تواند

جان و دل و دیده در تماشای تواند

ارواح مقدسان علوی شب و روز

ابجد خوانان لوح سودای تواند

ابوسعید ابوالخیر
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۵

 

عاشقانی که مبتلای تواند

پادشاهند چون گدای تواند

حزن یعقوبشان بود زیرا

هر یک ایوب صد بلای تواند

گرچه دارند در درون صد درد

[...]

سیف فرغانی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۷

 

در گلستان سرو و قمری در تمنای تواند

نرگس و بادام محو چشم شهلای تواند

روز و شب خورشید و مه هنگامه آرای تواند

شمع و گل چون بلبل و پروانه شیدای تواند

سیدای نسفی