گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۶۱ - ایضا له

 

چو عادتست که ابنای دهر در هر قرن

کرم به لاف ز عهد گذشته وا گویند

بدان گروه بباید گریست کز پی ما

حکایت کرم از روزگار ما گویند

کمال‌الدین اسماعیل
 

عراقی » عشاق‌نامه » آغاز کتاب » بخش ۸ - در مدح صاحب دیوان

 

تا ازو در زمانه وا گویند

دایمش مرد و زن دعا گویند

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل دوم » بخش ۵ - مثنوی

 

سخنی کز سر صفا گویند

آن نکوتر که برملا گویند

عراقی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۷۶ - سخنی چند بر سبیل موعظه

 

در پیش روز و شب دعا گویند

سال و مه مدحت و ثنا گویند

اوحدی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢۶٠

 

چه عادتست که انباء دهر هر قومی

کرم به لاف ز عهد گذشته وا گویند

بر آن گروه بباید گریست کز پس ما

حکایت کرم از روزگار ما گویند

ابن یمین
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۲

 

به مقصدی که مر آن را ره خدا گویند

برو برو که از آن سو بیا بیا گویند

کسی که پای ندارد چگونه راه رود

خود اهل شرع درین داوری چه ها گویند؟

ز رمز نخل «انا الله » گوی ناآگاه

[...]

غالب دهلوی