گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۳ - سوزیان

 

خشمت آمد که من ترا گفتم

که ترا عاشقم خطا گفتم

شاید ارخون شود دلم تامن

با تو ناگفتنی چرا گفتم

من ز دست زبان برنج درم

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶

 

خشمت آمد که من ترا گفتم

که ترا عاشقم خطا گفتم

شاید ارخون شود دلم تامن

بتو ناگفتنی چرا گفتم

من ز دست زبان برنج درم

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۵ - صفت بزم بهرام در زمستان و ساختن هفت گنبد

 

باز گفت این سخن خطا گفتم

جای جای‌آفرین چرا گفتم‌‌؟

نظامی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴۷

 

من آنچه دوش بدین جان مبتلا گفتم

همه حکایت آن طره دو تا گفتم

گرت هوای می است و شرابخواره من

بیا که خون دل و دیده را صلا گفتم

به شهر در دف رسواییم بزد همه خلق

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۰

 

به آن بیگانه امشب یک دو حرف آشنا گفتم

غرض را بی‌غرض کردم سخن بی‌مدّعا گفتم

نگاهش را به طرز همزبانی آشنا دیدم

گهی منع از جفا کردم گهی حرف وفا گفتم

رخش نازک دلش نازک حیا از هر دو نازکتر

[...]

فیاض لاهیجی