عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۳
زین بحر که در سینهٔ ما پیدا گشت
از پرتو آن چشم جهان بینا گشت
آن قطره –کزین پیش دلش میگفتی
امروز به خون غرقه شد و دریا گشت
عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۵
تا چشم دلم به نور حق بینا گشت
در دیدهٔ او دو کون ناپیدا گشت
گویی که دلم ز شوق این بحر عظیم
از تن به عرق برون شد و دریا گشت
عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز
چو کاهی از ضعیفی مبتلا گشت
هوای هرمزش چون کهربا گشت
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۲۴ - در بیان آنکه هر ولی اول قطرهای بود، از غایت صدق و محبت و نهایت طلب و مودت حق آخر دریائی شد. پس هر ولی دریائی است بی پایان و هر دریائی از این دریاها از دریای با عظمت پر رحمت حق همچو موجی است و موجها در دریا متفاوتاند. موج مولانا قدسنا اللّه بسره العزیز از همه موجها بیشتر است و پیشتر هر کرا همت عالی باشد بر بیش زند و پیش دود
در تن چون سبوی دریا گشت
بی ز تحت و ز فوق اعلا گشت
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۱
پشتم ز غم بار فراق تو دوتا گشت
امّید شب وصل توأم جمله هبا گشت
هرگز به سر کوی نگاری نرسیدم
تا مرغ دل خسته ی ما گرد هوا گشت
یکتا شدم اندر غم عشق تو نگارا
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷
آفتاب خوشی هویدا گشت
شب نهان شد چو روز پیدا گشت
چشم ما قطره قطره آب بریخت
جو به جو شد روان و دریا گشت
در هزار آینه یکی بنمود
[...]
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۴ - در نعت پیمبر اکرم
چراغش روشن از نور خدا گشت
و زو روشن چراغ انبیا گشت
قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۸
بس مرد که از تندی خود رسوا گشت
در علم اگرچه بوعلی سینا گشت
ای عقل، مرا تند و ز منزل مگذر
ره پرخطرست، باز نتوان واگشت