گنجور

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده

 

کند باد پرکنده خاکِ مرا

نبیند کسی جانِ پاک مرا

نظامی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۸

 

دل سیه شد ز سیه خانه افلاک مرا

کی بود آینه زین زنگ شود پاک مرا؟

گره آن روز شود باز چو شبنم ز دلم

که به خورشید رساند نظر پاک مرا

عقده تاک فزون می شود از گریه تاک

[...]

صائب تبریزی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۷

 

چو شخص سایه ندیده کسی هلاک مرا

سرشته‌اند به آب حیات، خاک مرا

مرا ز عشق غرض آه دردآلودست

مباش گو اثری آه دردناک مرا

جواب دعوی دشمن بس این که دامن دوست

[...]

قدسی مشهدی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳

 

دولتی نیست به از تیغ تو بیباک مرا

سرنوشتی نبود جز خم فتراک مرا

آنچنان گشته ام از ضعف، که بعد از مردن

رستن سبزه،برون آورد از خاک مرا

هر نفس آب حیاتی کشم از تیغ کسی

[...]

واعظ قزوینی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۲

 

صبح بیدار ندارد نظر پاک مرا

آب در شیر کند دیده نمناک مرا

راز او خجلت رسوایی محشر نکشد

نتوان جست به صحرای عدم خاک مرا

اختیارش تر صاف است چراغش روشن

[...]

اسیر شهرستانی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۸

 

خداوندا مده از جوی غفلت آب تاکم را

ز دست معصیت کوتاه کن دامان پاکم را

کند پرهیز انگشت حکیم از جنبش نبضم

نباشد چاره یی غیر از تو جان دردناکم را

تنم را همچو گل کردی به داغ آلوده صبری ده

[...]

سیدای نسفی