امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱
خدنگ او که بجان مژده هلاک برد
نوید عیش بدلهای دردناک برد
به خاکپای تو مردن، رقیب را هوس است
روا مدار که این آرزو بخاک برد
دلم بکوی تو دامن کشان رود، ترسم
[...]
شاهدی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴
ز بهر تیر تو میلِ (میلم) بهر مغاک برد
شدیم خاک که میلش مگر به خاک برد
ز بهر دوختن چاک سینه مژگانت
گذر ز سینۀ مجروح چاک چاک برد
ز لعل نوش تو دل خواست شربت عنّاب
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیببندها » شمارهٔ ۴ - ترکیب بند در رثاء
از تو گیتی یک جهان خوبی به زیر خاک برد
و آن چه حسن اندوخت عمری سیلی آمد پاک برد
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۶
کسی ز کوی تو تا چند حبیب چاک برد!
دل آرد و چو برد جان دردناک برد!
به چشم پاک توان دید روی جانان را
که دایم آینه فیض از نگاه پاک برد
به آرزوی تو هر روز آفتاب برآید
[...]
سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۳۵۴ - صابونفروش
دلبر صابون فروش از من دل غمناک برد
خانه من آمد و صابون خود را پاک برد
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۵
رنگ در دل داشتم روشنگر ادراک برد
همچو سیل این خانه را افسون رفتن پاک برد
در سرم بیمغزی شور هوس پیچیده بود
وصلگوهریابد آن موجیکه این خاشاک برد
کرد شغل جاه خلقی را به بیدردی علم
[...]
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۷- سوره الاعراف » ۱۳- آیات ۱۱۹ تا ۱۴۲
از تو بوی روزه آن مسواک برد
آنچه بود از مُشک بهتر پاک برد