گنجور

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۶

 

کس نمی گیرد دگر در رهن صهبا پیرهن

از تو چاک ایدست بیتابی و از ما پیرهن

بیتو ضعفم قوتی دارد که مانند حباب

باز می افتم اگر بردارم از جا پیرهن

شب قبای صبر دلها چاک شد چون آمدی

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۵۸

 

دیده بی نور ما را کرد بینا پیرهن

بر چراغ مرده ما شد مسیحا پیرهن

گفت پیغمبر مپوشانید تن در نوبهار

چون نسازم در بهاران رهن صهبا پیرهن؟

پرده عصمت ندارد تاب دست انداز شوق

[...]

صائب تبریزی
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۲

 

داغ دل را کرد از چاک آشکارا پیرهن

عاقبت در عشق ما را ساخت رسوا پیرهن

تنگ در آغوشش آوردن نصیب ما نشد

نامسلمان شانه، کافر سرمه، ترسا پیرهن

مگذر از حق بی تو هر شب تا سحر در سوختن

[...]

قصاب کاشانی