×
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۴۲ - رفتن اسکندر از هندوستان به چین
سوادی که در وی سیاهی نبود
وگر بود جز پشت ماهی نبود
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۴۱ - نالیدن اسکندروس در مرگ پدر و رها کردن پادشاهی
ملکزاده را عزم شاهی نبود
که در وی جز ایزد پناهی نبود
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۸ - خلوت دوم در عشرت شبانه
در دهن از خنده که راهی نبود
طاقت را طاقت آهی نبود
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و دوم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
جمله میمردند چون راهی نبود
هیچکس را زهرهٔ آهی نبود
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۵ - و قال ایضاً فی مرثیة ابنه لماهلک بالغرق
آنرا که بوصل تو پناهی نبود
بهتر ز عدم پناه گاهی نبود
تو در دهن گوری و من بر لب گور
از لب بدهن دراز راهی نبود
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۱۹ - کشته شدن عالمافروز به دست سام نریمان
بگشتند بسیار و راهی نبود
ز گرما بجز خود پناهی نبود
شاه نعمتالله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۵
تقوی که در او اسم الهی نبود
یا مقتبس خبر از شاهی نبود
تقوی چنان از خللی خالی نیست
شاید که کسی به آن مباهی نبود
صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶
از آنکه بجز توأم پناهی نبود
وز حادثهام گریز گاهی نبود
بیچارگیم ببین و راهی بنما
اکنون که گشایشی ز راهی نبود
صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷
ما را سر ملک و فکر شاهی نبود
با خصم بنای داد خواهی نبود
شد جامه ما بخمالفقر سواد
رنگی به جهان پس از سیاهی نبود