×
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۵
نقش تو در چشمهٔ چشمم چو ماهی میرود
هر زمان ما را سپیدی در سیاهی میرود
زینهار از ناوک چشمت که در شهر دلم
بیشتر آشوب از آن تُرک سپاهی میرود
خنجری بر من زدی آزرده باشد دست تو
[...]
۷ بیت
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۲
چشم خود بگشا حدیث خوش نگاهی میرود
گردنی برکش که حرف کجکلاهی میرود
در دلش از من غباری هست، پنداری که باز
آب چشمم از برای عذرخواهی میرود
رهروان رفتند و چون از کاروان واماندگان
[...]
۵ بیت
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲۵
بعد ازینت سبزه خط در سیاهی میرود
ای ز خود غافل زمان خوش نگاهی میرود
میشود سرسبزی این باغ پامال خزان
خوشدلیهایت به گرد رنگ کاهی میرود
با قد خمگشته فکر صید عشرت ابلهیست
[...]
۱۰ بیت
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲۶
گر چنین اشکم ز شرم پرگناهی میرود
همچو ابر از نامهام رنگ سیاهی میرود
بیجمالت جز هلاک خود ندارم در نظر
مرگ میبیند چو آب از چشم ماهی میرود
سعی قاتل را تلافی مشکل است از بسملم
[...]
۱۱ بیت