گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۷

 

درگذر زین خاکدان، گرد سپاهی بیش نیست

برشکن افلاک را، طرف کلاهی بیش نیست

تشنه چشم افتاده است آیینه اسکندری

ورنه آب زندگانی دل سیاهی بیش نیست

رهنوردان طریق کعبه مقصود را

[...]

صائب تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۸

 

سرمهٔ گردون به چشمم گرد راهی بیش نیست

پیش ما آتش نژادان، شعله، آهی بیش نیست

نیست بیرون پای دل از حلقهٔ فرمان زلف

با وجود آنکه هندوی سیاهی بیش نیست

هر که در گام نخست عشق از خود می رود

[...]

جویای تبریزی
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴

 

در کف عاشق به غیر برگ کاهی بیش نیست

نه فلک پیشش نشان تیر آهی بیش نیست

چیست این طول امل فکری کن ای سست‌اعتقاد

بر سر آمد وعده آخر سال و ماهی بیش نیست

می‌رود از باد خوش‌تر ابلق لیل و نهار

[...]

قصاب کاشانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰

 

ز الفت خوبان که سودش اشک و آهی بیش نیست

بهره‌ای گر هست عاشق را نگاهی بیش نیست

پیک عاشق سوی معشوقان نگاهی بیش نیست

ترجمان بی‌زبان عشق آهی بیش نیست

نیست شکر و شکوه‌ای ز افزایش و کاهش مرا

[...]

مشتاق اصفهانی