قصهٔ یوسف مصری همه در چاه کنید

ترک خندان لب من آمد هین راه کنید

آفتاب آمد و چون زهره به عشرت بنشست

پیش زهره بچه زهره سخن ماه کنید

سخن حور و بهشت و مه و مهر شب و روز

[...]

قصه یوسف مصری همه در چاه کنید

ترک خندان لب من آمد، هین راه کنید

روز عیدست سران تهنیت شاه کنید

همه بر عادت خود روی به درگاه کنید

خادمان شاه به خواب است شما برخیزید

زینت مجلس و آرایش خرگاه کنید

آن دو هفته مه ما را سر ماه است امروز

[...]

بگو بگوشه نشینان که رو براه کنید

زمال دست بدارید و نرک چاه کنید

به یک مقام مباشید سالها ساکن

نظر به منزلت مهر و قدر ماه کنید

به کوی باده فروشان روید عاشق وار

[...]

کاه پاشید به سر ، نالهٔ جانکاه کنید

خلق را آگه ازین ماتم ناگاه کنید

بدوانید به اطراف جهان پیک سرشک

همه را ز آفت این سیل غم، آگاه کنید

کوچه‌ها را چو ره کاهکشان گردانید

[...]

چو فقر دست دهد ترک عز و جاه‌کنید

سر برهنه همان آسمان‌ کلاه‌ کنید

اگر گل هوس‌ کهکشان زند به دماغ

اتاقهٔ سر تسلیم برگ کاه‌کنید

سراغ یوسف مطلب درین بیابان نیست

[...]