×
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۸ - ایضا له
زهی سپهر پناهی که فضل و دانش را
نماند جز در تو در جهان پناه دگر
ز خاک کفش تو آنکس که تاج سر سازد
زمان زمان ز شرف بر نهد کلاه دگر
ز زنگبار عدم تا کنون برون نامد
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۹
زهی ز فتنه تو را هر طرف سپاه دگر
ز ظلم چشم تو هر گوشه دادخواه دگر
کجا روم که ز دست غمت کنم فریاد
که نیست جز تو درین ملک پادشاه دگر
چو جان دهیم ز غم غیر خار نومیدی
[...]
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۹۲ - زبانحال ام لیلی و تسلی دادن ح علی اکبر مادر خودرا
شهیدان اوراست جاه دگر
به نزد خدا جایگاه دگر